سونیتا سرابپور: حالا همه چشمها به سرخط آخرین خبرهاست.
همه منتظر هستند که آیا بالاخره توافق تاریخی هستهای به سرانجام مورد نظر میرسد. گمانهزنی در خصوص تاثیرات توافق و برداشته شدن تحریمها از روی بخشهای مختلف صنعت ایران از اواسط بهار سال جاری و زمانی که بیانیه مطبوعاتی لوزان منتشر شد، کما بیش به گوش میرسد. اما حالا و با آغاز شمارش معکوس برای به نتیجه رسیدن مذاکرات نفسگیر اتریش، این گمانهزنیها با جدیت بیشتری مطرح میشود. روزنه کوچک امید بین فعالان صنعتهای مختلف، برای برداشته شدن تحریمهای اقتصادی و مخصوصا بانکی بیشتر شده است. به نتیجه رسیدن توافق هستهای روی حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات مانند هر حوزه دیگری توسط فعالان این بخش با جدیت دنبال میشود.
تاثیر نهایی توافق روی صنعت فاوای ایران به دو بخش صنعت آیتی و بازار کامپیوتر خلاصه میشود. در حالی که فعالان بازار کامپیوتر معتقدند تاثیر برداشته شدن تحریمهای بینالمللی و رسیدن به توافق در این بازار تنها یک جو روانی ایجاد کرده و باعث رکود و یک انتظار طولانی در بازار کامپیوتر شده، اما برخی صنعتگران فعال در صنعت آیتی، برداشته شدن تحریمهای بینالمللی را راهی برای سرازیر شدن سرمایههای خارجی و رشد شرکتهای تکنولوژیمحور ایرانی میدانند. در کنار این امیدها، برخی کارشناسان نسبت به خوشبینیها هشدار داده و اعلام میکنند نباید با این هیجان بیش از حد، قدم اشتباه برداشت. فارغ از تمامی این اما و اگرها اما در واقعیت قرار است چه اتفاقی برای صنعت و صنعتگران آیتی ایران بعد از توافق نهایی هستهای رخ دهد؟ آیا قرار است رفع تحریمها سر فصل جدیدی به نفع صنعتگران این بخش باشد یا مانعی بر موانع دیگر فعالیتهای آنها در این بخش؟
فرصتی برای حضور شرکتهای خارجی
بزرگترین تاثیر توافق هستهای که به دنبال خود لغو تحریمها را خواهد داشت، بهبود وضعیت اقتصادی است.
بسیاری از فعالان صنعت فاوا امیدوارند با رفع تحریمهای بینالمللی شرکتهای بزرگ تکنولوژی وارد این بازار شده و با حضور خود زمینه رشد فعالیت صنعتگران داخلی آیتی را فراهم کنند.
صنعتی که کارشناسان بر وجود پتانسیل و زمینه رشد آن تاکید دارند. پیشبینی میشود نیروی انسانی متخصص و با استعداد که طی چند سال گذشته به دلیل فشارها و تحریمهای بینالمللی روانه خارج شدهاند، حالا با حضور شرکتهای خارجی و سرمایهگذاری آنها در این حوزه انگیزه بیشتری برای فعالیت در صنعت آیتی کشور داشته باشند. اشتغالزایی به دنبال حضور شرکتهای بزرگ تکنولوژی در بازار ایران از دیگر گمانهزنیهایی است که توسط تحلیلگران مطرح میشود. در واقع تجربه شرکتهای بزرگ بینالمللی باعث میشود بسیاری از نیروی انسانی تحصیلکرده در حوزه فاوا که به دلیل رکود بازار فرصتی برای فعالیت نداشتهاند حالا خودی نشان دهند. نگاهی به اتفاقات و فعالیت شرکتهای کوچک و بزرگ فعال در فاوا نشان میدهد فعالان این بخش استعداد و قابلیت رشد زیادی دارند که این رشد در بخش تولید نرمافزار بیشتر از بخشهای دیگر دیده میشود. تحلیلگران امیدوارند رفعتحریمهای بینالمللی باعث شود تا فرصتهای از دست رفته صنعتگران آیتی که باعث روانه شدن سود به بازارهای کشورهایی همچون هندوستان، مالزی، ترکیه و... شده است دوباره به این حوزه بازگردانده شود.
سرمایهگذاری خارجی تهدید یا فرصت؟
مدیران آیتی کشور پیشبینی میکنند توافق هستهای میتواند علاوه بر ورود شریکان خارجی به ایران، سرمایهگذاری آنها را در این صنعت نیز به دنبال داشته باشد. همچنین این گروه براین باورند که ورود مشاوران و سرمایهگذاران خارجی و استفاده از تجارب آنها میتواند به رشد فعالیت و به نتیجه رسیدن فعالیت شرکتهای نوپا یا استارتآپ در کشور کمک شایانی کند.
مجید زمانی، مدیرعامل شرکت تامین سرمایه کاردان، وجود تحریمهای بینالمللی را برای فعالیت صنعتگران حوزه آیتی کشور مشکلساز میداند و بر این باور است که طی سالهای گذشته و با توجه به تحریمها شرکتهای فعال در صنعت IT با مشکلات مختلفی روبهرو شده بودند از جمله اینکه به خاطر عدم ارائه گواهینامه اصلی محصولات شرکتهای خارجی به شرکتهای داخلی آنها نتوانستهاند از این سرویسها در توسعه فعالیت خود استفاده کنند.
همچنین براساس اظهارات وی انتقال تکنولوژی در این سالها صورت نگرفته است و به همین خاطر صنعت IT ایران بسیار عقبتر از کشورهای دیگر است. به باور این فعال حوزه IT برداشته شدن تحریمها و انتقال تکنولوژی میتواند شرکتهای سنتی در ایران را با رشد انفجاری همراه کند. رشد تجارت الکترونیک از دیگر بخشهایی است که به باور وی با حذف تحریمها با رشد همراه خواهد شد. زمانی تاکید میکند؛ با برداشته شدن تحریمها سرمایهگذاران خارجی وارد کشور شده و باعث توسعه این بخش خواهند شد. همچنین این سرمایهگذاران به رشد شرکتهای استارتآپی نیز کمک شایانی میکنند چراکه سرمایهگذاران ایرانی و بانکها در کشور هنوز نحوه برخورد با این شرکتها و حمایت از آنها را نیاموختهاند.
به باور وی از آنجا که سرمایهگذاران خارجی بیشتر با حوزه فعالیتهای استارتآپی آشنا هستند میتوانند از این جوانان با ایده و خلاق حمایت کنند تا آنها کسبوکار خود را نهتنها در کشور که در بازار جهانی نیز گسترش دهند.
اما در حالی که برخی از ورود شرکتهای خارجی به ایران و سرمایهگذاری آنها در این بازار خوشحال هستند اما گروهی از کارشناسان ورود این فعالان به صنعت فاوا را خطرناک میدانند. این گروه بر این باورند اگر قانونگذاری و نظارت درستی بر فعالیت و سرمایهگذاری شرکتهای بینالمللی نشود رفع تحریمها نهتنها باعث رشد صنعتگران آیتی نشده، بلکه باعث ازبین رفتن آنها میشود.
ناصرعلی سعادت، رئیس سازمان نظام صنفی رایانهای تهران در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» از وجود قانون و ضابطه برای فعالیت سرمایهگذاران خارجی در کشور خبر داده و اعلام میکند که در این خصوص نیاز به قانون جدیدی نیست و تنها باید قانونهای گذشته به درستی اجرا شود. او همچنین تایید میکند که تحریمهای سخت بینالمللی که در حال حاضر فعالان و مردم با آن روبهرو هستند مربوط به 10 سال گذشته است و پیش از این بسیاری از شرکتهای اروپایی در صنعت ایران حضور داشتهاند و بعدها به خاطر موضوع هستهای حضورشان کمرنگتر شد. او به جو روانی ایجاد شده بعد از توافقات هستهای اشاره و تایید میکند با نهایی شدن توافق قرار نیست به اصل بشریت باز گردیم.
سعادت در واکنش به نگرانی برخی کارشناسان از ورود بیضابطه سرمایه شرکتهای بینالمللی به صنعت آیتی ایران میگوید: «برای سرمایهگذاران خارجی در هر حوزهای قوانین مشخص و روشنی داریم از جمله اینکه اگر یک شرکت خارجی قرار است در ایران تجارتی راه بیندازد باید 51 درصد از تجارتش را شریک ایرانی تشکیل دهد. همچنین برای ورود خروج پول به داخل کشور نیز قانون رسمی وجود دارد؛ بنابراین قانونهای لازم برای سرمایهگذاری خارجی در کشور وجود دارد اما آنچه مهم است که این قانونها به درستی به اجرا گذاشته شود.» این فعال صنعت آیتی براین باور است که سرمایهگذاری در صنعت آیتی ربطی به تحریم و رفع آن ندارد؛ چرا که در هر زمانی ممکن است یک شریک خارجی وارد کشور شود.
سعادت بر این باور است که در حال حاضر و بیش از همه آنچه صنعت آیتی بعد از انجام توافق نیاز دارد ایجاد فضای تعامل و مذاکره با شرکتهای بینالمللی فعال در عرصه تکنولوژی است. به گفته وی فضا باید به شکلی باشد تا صنعتگر داخلی با صنعتگر خارجی فعال در حوزه فاوا در ارتباط و تعامل باشد. سعادت از تلاش سازمان نظام صنفی برای ایجاد این فضا بین صنعتگران داخلی و خارجی حوزه آیتی خبر میدهد و اعلام میکند اگر تحریمهای بینالمللی برداشته شود و قرار بر تعامل بین خارج و داخل باشد باید این تعامل از کانال صنعتگران داخلی حوزه آیتی صورت بگیرد.
او تصریح میکند که در صورت قطعی شدن توافق هستهای، تاثیر لغو تحریمها یکشبه نخواهد بود و باید از جو روانی به وجود آمده در این خصوص دوری کرد؛ اما در نهایت با تدبیر دولت و اعتماد به بخش خصوصی میتوان نتیجه مطلوب این توافق بر صنعت آیتی کشور را در بلندمدت مشاهده کرد.
انقلاب اقتصادی ایران باید از امروز آغاز شود
شهرام شریف: دکتر حمید بیگلرى از چهرههاى اقتصادى معتبر جهان شمرده میشود. هماکنون، وى سمت مدیر عامل شرکت خصوصى تىجىجى (TGG) را بهعهده دارد که مشاور بزرگترین شرکتهاى جهان در رابطه با مسائل اقتصادى و کاربرد تحلیلها و محاسبات بزرگ داده و علوم رفتارى است.
پیش از این سمت، وى قائم مقام (Vice-Chairman) بانک بینالمللى مشهور سیتى گروپ (Citigroup) و رئیس کل بازارهاى نوظهور (Head of Emerging Markets) این بانک بود. قبل از بانک سیتىگروپ، دکتر بیگلرى از شرکاى ارشد شرکت مکینزى (McKinsey & Company) بود که معتبرترین سازمان مشاورهای جهان محسوب میشود. قبل از مکینزى، دکتر بیگلرى سمت فیزیکدان هستهاى در دانشگاه پرینستون (Princeton University) را داشت. وى دکتراى خود را در رشته فیزیک هستهاى از دانشگاه پرینستون در سال ١٣٦٦ دریافت کرده است. این مصاحبه در حاشیه کنفرانس آى بریج برلین صورت گرفت.
در جریان سخنرانیتان در کنفرانس آیبریج برلین روی روندهای تکنولوژی تاکید زیادی داشتید، شاید خوب است از این موضوع شروع کنیم که تا چه اندازه این روندها به اقتصاد و آینده اقتصادی متصل میشود و چقدر مهم است که امروز این روندها را برای انتخاب یک روش اقتصادی مناسب مبنا قرار دهیم؟
زیربنای اقتصادی دنیا تا ۲۰۰ سال گذشته کشاورزی بود، اما ظهور انقلاب صنعتی، شوکی بزرگ به این سیستم اقتصادى وارد کرد. در حالی که مدل اقتصاد کشاورزی بر پایه زور بازو بود، مدل انقلاب صنعتی مبتنی بر کسب دانش جدیدی بود که تا آن زمان وجود نداشت و تاثیرات آن گسترش شهرنشینی و کاهش فرزندآوری بود. الان بعد از ۲۰۰ سال، در قرن بیستویکم، این اقتصاد صنعتی در حالگذار به اقتصاد اطلاعاتی یا دیجیتالی است. میزان نفوذ اقتصاد کشاورزى در سطح روستایى و میزان نفوذ اقتصاد صنعتى در سطح شهرى یا کشورى بود، در صورتی که میزان نفوذ اقتصاد دیجیتالى به سطح جهانی رسیده است. با توجه به این تغییرات بنیادین اقتصادی، دیگر نمیتوان الگوهای صنعتی را مد نظر قرار داد و الگوهای مورد نیاز برای تصمیمسازیهای اقتصادی باید روی روندهای دیجیتال پنجاه سال آینده باشد.
میتوانید به چند روند مهم که ۵۰ سال آینده باید با آنها به طور روزمره روبهرو شویم اشاره کنید؟
همانطور که میدانید، متن سخنرانیام در کنفرانس آى بریج برلین این روندها بودند که در وبسایت آى بریج قابل مشاهده است. بیوتکنولوژی یکی از مهمترین روندهای قرن بیستویکم خواهد بود و این قرنی خواهد بود که تکنولوژی را با طب ترکیب میکند. در ادغام دانش «داده «و» طب» با توجه به پیشرفتهایی که در علوم کامپیوتری صورت گرفته قادر خواهیم بود مسایلی را که تا 10 سال قبل غیرقابل حل به نظر میرسیدند حل کنیم، مثلا اینکه مغز انسان چطور کار میکند. اگر به نقش یک طبیب فکر کنید، با پیشرفتهاى محاسباتى دو دهه گذشته، اکنون میتوانیم تمام دادهها و دانشهای طبی دنیا را در مغز یک کامپیوتر پیاده کنیم و چنین کامپیوترى میتواند در تشخیص بیماریها از میزان تجربه یک طبیب، چند برابر دقیقتر و موثرتر عمل کند. این پیشرفت، به طور کلی نقش طبیب را در جامعه انسان تغییر خواهد داد.
همچنین در رشته نانوتکنولوژی، در سطح اتمى، ما در آینده قادر خواهیم بود ترکیباتى را بهوجود بیاوریم که بتوانند مانند یک بمب مینیاتوری به سلولهاى بیمار در داخل بدن انسان دسترسى یابند. نانوداروها در آینده انقلابی را در طب ایجاد میکنند که مثلا در مبارزه با سرطان دیگر نیاز به داروهای شیمیدرمانی فعلی نخواهیم داشت. از جمله روندهاى تکنولوژى دیگر این قرن، میتوان از خودروهای بدون راننده یا ذخیره کردن تمام دانش انسانی در یک لنز چشمی اسم برد. در رشته انرژی، نیروى انرژی خورشیدی بسیار اقتصادیتر خواهد شد و با استفاده از تکنولوژی فیوژن و علم فیزیک پلاسما حتی خواهیم توانست که خود خورشید را با استفاده از تلههاى مغناطیسى در یک کارخانه بهوجود آوریم. تکنولوژی باتری نیز به مرحلهاى خواهد رسید که جایگزین سوختهایی چون گازوئیل و بنزین خواهد شد و زندگی بشر را منقلب خواهد ساخت.
در سخنرانیتان به شباهتهای هرم جمعیتی ایران امروز و آمریکای دودهه قبل اشاره کردید و همینطور به نقش Babyboomerها و تحولی که این گروه جمعیتی همانند آمریکا در ایران میتوانند ایجاد کنند. ما در ایران با جمعیتی جوان مواجهیم آیا این موضوع خود به خود ارزش اقتصادی به حساب میآید؟
الان اگر به کشورهای پیشرفته و در حال توسعه بنگرید، میبینید که کشورهای در حال توسعه هرم جمعیتی خیلی جوانی دارند در حالی که در کشورهای توسعهیافته به هرم جمعیتی پیرتری نزدیک شدهاند. دلیلش هم این است که اولا شهرنشینی در کشورهای توسعه یافته زودتر جا افتاد و مردم تعداد فرزندانشان کمتر و در عین حال با پیشرفت سریعتر شرایط بهداشتى، طول عمرشان بیشتر شد.
آمریکا طی ۲۵ ساله گذشته، از کشوری جوان به کشوری تبدیل شده که تا ۱۰ سال آینده نسبتا پیر خواهد بود. ایران هماکنون از نظر هرم جمعیتی همان تناسبی را دارد که آمریکا ۲۵ سال قبل داشت. همانطور که این هرم جمعیتی میتوانست ایجاد مشکلاتی برای اقتصاد آمریکا بکند، به دلیل اتخاذ سیاستهای مثبت منجر به تحرک و کارآفرینی و رشد اقتصادی شد. همین نیروی جوان در ایران میتواند چنین نقشی را ایفا کند و باعث انقلاب اقتصادی در ایران شود. بنابراین نتایج اقدامات امروز ۲۵ سال دیگر در کشور دیده خواهد شد و اگر چنین تدابیر مثبت اقتصادى امروز در ایران پیاده نشوند، ۲۵ سال آینده کشور خود را سرزنش خواهد کرد.
مثلا چه اقدماتی؟
اول از همه اینکه موانع تحریمها برداشته شود تا سرمایه بتواند به داخل کشور بیاید. بعد از حل مساله تحریمها، باید جو کاری سالم در داخل کشور به وجود آورد که کارآفرینان بتوانند نوآوری و رشد کنند. به دلیل هرم جمعیتى جوان کشور و میزان احتیاج اقتصادىاش، ایران نمیتواند به اندازه کافی سرمایه تولید کند و بدون جذب سرمایه خارجى، مجبور خواهد بود پول منابع زیرزمینی را برای رشد جامعه جوان هزینه کند. در عین حال، جذب سرمایه خارجى کار آسانى نخواهد بود. برای جذب این سرمایه، ایران باید با ۱۰۰ کشور دیگر رقابت کند تا این سرمایه تمایل به ورود به کشور داشته باشد. بنابراین قوانین حمایت از سرمایهگذاری و قوانین مالکیت فکری هم بخشی از این اقدامات است.
اینجا در آلمان دهها سال است بحث شرکتهای SME مرکز توجه است و همین را یکی از دلایل موفقیت اقتصادی این کشور میدانند. آیا مدل ویژهای برای توسعه اقتصادی ایران در این شرایط پیشنهاد میکنید؟
سیستم SME که ٥٠ سال پیش در آلمان پیاده شده از کارآفرینی صنعتی که در آن زمان مناسب بود استفاده کرد تا نیروی انسانی که دارای تحصیلات تکنیکی است جریانی را در این کشور ایجاد کند. این الگوی موفق ٥٠ سال گذشته، اکنون برای ایران مناسبترین الگو نیست چون الگوهای جدیدتری مبتنی بر تکنولوژی پیش روی ماست و باید با الگوهای آینده کار کرد. مزیت مهم ایران امروز این است که زیربنای مهندسی و علمی قوی دارد، کما اینکه همان جوانانی که از دانشگاههای تراز اول ایران فارغالتحصیل میشوند، وقتی به دره سیلیکون میآیند، فوقالعاده موفق میشوند، پس چرا این جوانان نتوانند در کشور خودشان موفق شوند؟ این موانع را باید برداشت تا همان کاری که این جوانان در دره سیلیکون میکنند، در تهران، اصفهان، قزوین، تبریز، مشهد و... بکنند. هدف کنفرانسهایی مثل آیبریج این است که فضایی را فراهم کنند تا کسانی که در خارج از کشور تجربه نوآوری کارآفرینانه دارند آن را در اختیار کارآفرینان ایرانی قرار دهند تا در داخل کشور موفق شوند و اقتصاد داخل کشور را متحرک سازند.
شما به موضوع نیروی انسانی که یکی از مشکلات بزرگ شرکتهای تکنولوژی ایرانی است اشاره میکنید، این موضوع در چشمانداز اقتصاد دیجیتالی تا چه اندازه چالشی برای ایران خواهد بود؟
ایران از نظر نیروی انسانی دو مشکل دارد. یکی اینکه اکثر کسانی که دوره دانشگاهی را تمام میکنند، مدرک میگیرند اما تخصص نگرفتهاند؛ بنابراین مشکل اول این است که مدرک با میزان تخصص برابر نیست. مشکل دوم این است که حتی اگر برابری بین تخصص و رشته دانشجویى به وجود آید، مدیریت مساله جداگانهای است. برای اینکه این نیروی انسانی متخصص به کار بیفتد، به جز تخصص نیاز به دانش و فرهنگ مدیریت است که در ایران در این زمینه هم ضعف وجود دارد. چارچوبهایی که یک مدیر لازم دارد تا یک شرکت را بچرخاند و صدها و هزاران نفر را به حرکت وادارد، یک زیربنای علمی نیاز دارد. به همین دلیل، ایران باید آموزش مدیریت را هم در اولویت قرار دهد. کاری که ما الان داریم در پروژه Iran Business School یا IBS دنبال میکنیم هم در همین راستا است که دانش مدیریتی که در کشورهای توسعهیافته وجود دارد را به ایران بیاوریم.
آیا تصور میکنید مسیر توسعه اقتصادی در ایران از بازار اینترنت و سرمایهگذاری در بخش دیجیتال میگذرد؟
نکته مهمى که در مورد تکنولوژی اینترنت باید در نظر گرفت این است که بر خلاف اقتصاد صنعتى سنگین قرن بیستم، نیاز به سرمایه زیادى ندارد. بنابراین اگر بخواهیم بخش خصوصی ایران را تقویت کنیم، یک مسیر جالب توجه آن است که آن را از اقتصادهایی عبور دهیم که نیاز به سرمایه زیاد ندارند.
متاسفانه، گواه تاریخ این است که کشورهایی که از منابع غنى زیرزمینی برخوردار بودهاند، استفاده چندان مثبتى از این ذخایر نکردهاند، بلکه باعث ضعفشان هم شده است، چرا که تصور میکنند چون ثروتمندند، احتیاج به کارآفرینى و ابتکار ندارند. ژاپن، کره جنوبی و سنگاپور چون منابع موروثی نداشتند، مجبور به نوآوری بودند اما کشورهایی چون روسیه یا کشورهاى خاورمیانه با چنین میراثی در متنوع کردن اقتصادشان کوتاهی کردند.
در زمینه سرمایهگذاری اگر بخواهیم نگاهی به وضعیت حاضر بیندازیم نمونههای موفقی از استارتآپهای ایرانی بهرغم فضای تحریم و سرمایه کم توانستهاند طی سالهای اخیر رشد کنند، معدودی از آنها سرمایه قابل توجهی هم جذب کردهاند اما موضوع این است که بخش عمده بازار سرمایه ایران بر اساس مدل سرمایهگذاری سنتی و ریشهدار است که با شراکت در کسبوکار (مدل مرسوم سرمایهگذاری در استارتآپها در جهان) بیگانه است. آیا تغییر در مدلهای سرمایهگذاری هم برای ایران اجتنابناپذیر است؟
این سوال براى کشور سوال مهمی است. یکی از مهمترین شاخصهای تحول اقتصادى، تخصیص صحیح سرمایه در بازار کسب و کار است. الان سیستم سرمایه و بانکداری ایران به آن طریقی که باید، سرمایه را واسطهگرى نمیکند. سیستم بانکى ایران باید خیلی سالمتر از اینکه هست باشد و همزمان بازارهای سهام کشور باید از عمق بیشترى برخوردار باشند. در چنین شرایطى، اوراق مشارکت و سرمایهای مختلفی به وجود خواهد آمد تا برای سرمایهگذار جذابیت لازم را به وجود بیاورد. ابتکارهای مالی یکی از دلایل موفقیت کشورهای توسعهیافته بودهاند. این ابتکارها را الان در ایران هنوز نمیبینیم و به سوال شما برمیگردد. رشد جو سرمایهگذاری، احتیاج به قوانین مربوطه هم دارد و چنین قوانینی به میزان لازم هماکنون در ایران نداریم.
این قوانین در آمریکا وجود دارد؟
بله. براى مثال، سازمانى به اسم SEC (کمیسیون سهام و مبادلات) ٨٠ سال پیش در آمریکا بهوجود آمد که اگرکسی بخواهد بانک سرمایهگذارى یا صندوق سرمایه تشکیل دهد، همه چیز کنترل شده و طبق قوانین انجام شود. در این قوانین، شرایط اشخاصی هم که تجربه و قدرت سرمایهگذاری دارند، مشخص شده و بنابراین یک سیستم اطمینان و اعتمادی به سیستم مالی وجود دارد که مردم میدانند وقتی سرمایه خود را به جریان میاندازند، به درستی به جریان میافتد. فقدان چنین نهادهایی یک نقصان برای سرمایه و گردش مالی در کشور است و باید آنها را حل کرد تا چرخهای اقتصاد روغن کاری شود.
در مورد سرمایهگذاری خارجی این نگرانی برای شرکتهای داخلی وجود دارد که حضور شرکتهای خارجی با سرمایه بالا و قدرت مالی و لجستیک وسیع یک نابرابری را در رقابت اقتصادی ایجاد کند و این شرکتها که خصوصا در سالهای اولیه رشد خود هستند قادر به رقابت آزادانه نیستند، مدل مناسب برای ترغیب سرمایهگذار خارجی به حضور در ایران و در عین حال تقویت برندهای داخلی چیست؟
راهحلهای مختلفی وجود دارد. براى مثال تجربه مثبت تاریخى این نیست که درها را به روی سرمایه خارجى یک مرتبه کاملا باز کنیم. میزان قوانین و زیربنا باید پیش از بازگشایی درها وجود داشته باشد. اگر قوانین صحیح جریاندهى سرمایهگذارى در جای خود نباشند، مثل جریان رودخانهای میماند که بدون سد، همهچیز را ویران میکند. برای مثال محدودیتها در میزان سرمایهگذاری خارجی میتواند قدم نخست باشد. اینکه سرمایهگذاران خارجى بتوانند ١٠٠ درصد یک شرکت ایرانى را بخرند، شاید نه به نفع اقتصاد کشور و نه به نفع سرمایهگذار خارجى باشد، بهخصوص آنکه سرمایهگذار خارجى با شرایط عملکرد ایران وارد نیست و اگر در قدم نخستش دلسرد و سرخورده شود، جریان ورود سرمایه خارجى به کشور شاید زودهنگام قطع گردد.
شاید سرمایهگذاران خارجى بتوانند تجربه بهترى را طی همکارى با شرکاى ایرانى کسب کنند. بههر حال، سیستم سرمایه داخل ایران باید به تدریج عادت کند که چگونه با سرمایهگذار خارجی کنار بیاید. این تجربه الان ٢٥ سال است که بهتدریج در چین در حال اجرا است. از طرف دیگر، شرکتهای خارجی هم باید بتوانند در این بازار بهطور متوازن رقابت کنند. این رقابت متوازن را نباید بهعنوان یک تهدید تلقی کرد چون رقابت با شرکتهای خارجی به مرور زمان باعث تقویت شرکتهای داخلی میشود. این تجربه تاریخى تمام بازارهاى نوظهور موفق جهان بوده است و بالعکس، کشورهایى که از فعالیت متوازن شرکتهاى خارجى جلوگیرى کردهاند، نتیجه معکوس گرفتهاند. آنچه مهم است اینکه شرکتهاى ایرانى بتوانند خود را به سرعت به سطح جهانى برسانند ولى این مساله یک شبه حل نخواهد شد.
در چین با وجود حضور همه شرکتهای خارجی باعث ظهور غولهای تکنولوژی چینی مانند «علیبابا» یا «ژیائومی» شده که حالا یک رقیب جهانی هم بهشمار میآیند.
دقیقا. برعکس آن در روسیه رخ داد. وقتی که کاملا درها را بدون قوانین اجرایى مشخص بازکردند، رشد صحیح و بنیادى دیده نشد و اقتصاد متنوع داخلی بهوجود نیامد و هنوز هم اقتصاد این کشور از منابع زیرزمینی تغذیه میکند. باید با خردمندى اینکار را برنامهسازى کرد. در چنین تحولى، نقش دولت فوقالعاده مهم است، چراکه از نقش مالکیت اقتصادى به نقش سرپرست ثبات قانونى بازار آزاد درخواهد آمد و براى ایفای این نقش، باید قدرت عمل داشته باشد. براى نقشهریزى این تحول اقتصادى، اشخاصی از بین ایرانیانی که در خارج از کشور در اینگونه سرمایهگذاریها تخصص دارند وجود دارند که کشور میتواند از تجربه آنان بهره ببرد.
کمک گرفتن از نیروهای متخصص و مدیران کارآزموده کاری بود که در هند هم رخ داد. این کشور دو دهه قبل فضایی را فراهم کرد تا هندیهایی که مهاجرت کرده بودند و در خارج از کشور موفق بودند بازگشتند و در تحول اقتصادی این کشور نقش مهمی داشتند، خیلی شرکتهای بزرگ تکنولوژی هندی توسط همین گروه راهاندازی شد.
کاملا درست است. یکى از ابتکارات مهم اقتصادى هند، بهوجود آوردن کارت تردد براى اشخاص هندى الاصل مقیم خارج بود که بدون احتیاج به داشتن پاسپورت هندى، راه رفت و آمد و سرمایهگذارى آنان را به هند باز کرد. این ابتکار باعث تسریع رشد اقتصادى هندوستان شد. استفاده از منابع غنی انسانى خارج از کشور یکی ازمهمترین اقداماتی است که یک کشور میتواند انجام بدهد.
ایرانیان مقیم خارج از کشور چقدر آمادگی کمک دارند، بعضیها حاضر نیستند اسم ایرانی را روی خود بگذارند؟
از بین ایرانیان مقیم خارج که خیلی موفق بودهاند، من معدود کسانی را دیدهام که آماده کمک به ایران نباشند. همه ما ریشه ایرانی داریم و به هرجا که رسیدیم زیربنای آن از ایران بوده و از شاخه یک درخت هستیم . ممکن است در زمان و شرایطی که هیچ علاقهای برای استفاده از این منابع انسانی از سوى دولت وجود نداشته، علاقهای هم از سوی این گروه ابراز نشده، اما در شرایطی که دولت ایران از این نیروی انسانی استقبال کند، بهنظر من معدود کسانی حاضر به کمک نمیشوند.
دوست دارم نظر شما را در زمینه اتفاق بزرگی که در زمینه ارزشگذاری شرکتهای استارتآپ در جهان رخ داده را هم بدانم. الان مدلی از ارزشگذاری روی شرکتهای تکنولوژی مرسوم است که وابسته به داراییهای فیزیکی نیست مثلا شرکتی مانند واتسآپ که یک اپلیکیشن موبایلی است ۱۲ میلیارد دلار ارزشگذاری و خریداری میشود یا تعداد استارتآپهای بالای ۵۰ میلیارد دلار در آمریکا کم نیست. این موضوع الان در ایران هم کم و بیش مورد بحث است که چگونه میتوان به ارزشگذاری واقعی یک شرکت رسید بدون اینکه حباب ارزشگذاری ایجاد شود؟
یکی از نتایج اقتصاد آزاد ایجاد شرایط نامتوازن و حتی حباب مالى است. نمیتوانیم بگوییم اقتصاد پررونق و نوآوری را میخواهیم، اما حباب مالى نمیخواهیم داشته باشیم. حقیقت این است که قیمتگذاری روی شرکتهای تکنولوژی بسیار مشکل است و اغلب مبتنی بر آیندهنگری است. همه روی استارتآپها و آیندهشان فقط میتوانند حدس بزنند و همین حدسها بعضى اوقات برخى از قیمتها را بسیار بالا میبرد. این متاسفانه از تجارب بازارهاى آزاد است و بدون بازار آزاد، نوآورى سخت امکانپذیر است.
به همین دلیل شرکتهایی که روی روندها قرار دارند - مثل شرکتهای بیوتکنولوژی - قیمتگذاری بالاتری میشوند؟
بله و به دلیلى که گفتم، نمیتوانیم با این مساله کنار بیاییم. شرایط زاید بازار آزاد و تکنولوژى نامعلوم است.
ولی سال ۲۰۰۰ همین حبابها باعث سقوط بازار مالی و بحران دات کام شد.
درست است اما در عین حال، زیربنایی بهوجود آمد تا دومین پدیده اینترنت را توانست رشد بدهد. اشتباه این بود که همه انتظار داشتند سرمایهگذاری روی صنایع کامپیوتری به سرعت به نتیجه برسد؛ در حالی که ایدههای آن زمان 7-6 سال بعد نتیجه داد و شرکتهای قویتری در نتیجه بهوجود آمدند. واقعیت این است که شخص سرمایهگذار وقتیکه سرمایه خود را به جریان میاندازد، از این ریسک واقف است و میداند که هم احتمال توفیق و هم احتمال شکست را دارد
دو سال دیگر ناگزیریم آب فاضلاب بخوریم
مسئول دفتر مطالعات آب و محیطزیست دانشگاه صنعتیشریف با اشاره به اینکه اگر تا ۲سال دیگر دچار خشکسالی شویم مردم باید آب فاضلاب بخورند، گفت: در کالیفرنیا که به لحاظ خشکسالی در وضعیتی شبیه به وضعیت کشور ما قرار دارد، مصرف آب شهری تا ۳۶درصد کاهش یافته و این نشاندهنده آن است که بعد از ایجاد حساسیت نسبت به این مسئله اقدامات لازم صورت گرفته و با واکنش مردم نسبت به مسئله کمبود آب، این مشکل کمتر شده است.
براين اساس، مردم ايران اگر بدانند درصورت خشكسالي بايد از آب فاضلاب استفاده كنند، مصرف آب خود را كاهش ميدهند.
دكتر مسعود تجريشي در گفتوگو با ايسنا با اشاره به مصرف همه آبهاي تجديدپذير و باقي نماندن آب براي تالابها و تغذيه آبخوانها تصريح كرد: در كل كشور 80درصد و در برخي مناطق تا 97درصد از اين آبها مورد استفاده قرار ميگيرد. براي مثال در حوزه درياچه اروميه 70درصد و در شيراز نزديك به 100درصد از آبهاي تجديدپذير مورد استفاده قرار ميگيرد.
مسئول دفتر مطالعات آب و محيطزيست دانشگاه صنعتيشريف با تأكيد بر اينكه ايران تنها كشوري است كه بالاي 40تا 45درصد از آبهاي تجديدپذيرش را استفاده ميكند، گفت: 90درصد از اين آبها در حوزه كشاورزي و 10درصد در حوزه شرب و صنعت مورد استفاده قرار ميگيرد و چيزي براي محيطزيست باقي نميماند، درحاليكه در قانون به تخصيص درصدي از آب براي محيطزيست اشاره شده است، اين در حالي است كه هماكنون غيراز سرشاخهها همه رودخانهها و تالابهاي كشور خشك و آبخوانها دچار افزايش برداشت شدهاند.
وي در بخشي از سخنان خود با اشاره به اينكه خبرنگاران با آگاهي و حساسيت در اين حوزه ميتوانند مطالبه گر باشند، افزود: بايد از سازمان محيطزيست كه ارقام ميزان مصرف آبها را اعلام ميكند و از خشكي درياچهها و تالابها خبر ميدهد، پرسيد كه اين سازمان بهعنوان ارگاني كه وظيفه جلوگيري از خشك شدن تالابها را بهعهده دارد، چرا مجوزهايي صادر كرده كه منجر به اين وضعيت شده است؟
تجريشي با اشاره به اينكه ميزان مصرف آبهاي تجديدپذير در كشور مثل يك خودكشي آرام است و تبعات شومي پيش روي ماست، تصريح كرد: مصرف بيش از ظرفيت و خارج از شاخصهاي بينالمللي از آبهاي تجديد پذير تبعاتي چون خشكساليهاي ممتد، بلند شدن گردوغبار، شور شدن آبها و جابهجايي گسترده جمعيت را بهدنبال دارد.
آن طور كه تجريشي ميگويد ميزان روان آبهاي سطحي شهر تهران 150ميليون مترمكعب در سال است. اين رقم، رقم بالايي است ولي اين آبها بهعلت جذب برادههاي ترمز و روغن روي زمين آلوده ميشود. اين درحالي است كه در كشورهاي ديگر براي اين آبها هم برنامهريزي شده و بعد از تصفيه براي آبياري فضاي سبز مورد استفاده قرار ميگيرد.
راهاندازی آزمایشگاه مرجع تست تجهیزات خورشیدی در پژوهشگاه نفت
محققان پژوهشگاه صنعت نفت پس از آنکه موفق به وارد کردن برق تولیدی از پایلوت نیروگاه برق خورشیدی به مدار این پژوهشگاه شدند، با همکاری سازمان ملی استاندارد ایران اقدام به راه اندازی آزمایشگاه مرجع تست تجهیزات خورشیدی برای اجرای استاندارد ملی تجهیزات خورشیدی کردند.
دکتر محمدایمان غیاثی مدیر پروژه در گفتوگو با خبرنگار علمی ایسنا مطالعه در زمینه تولید برق از انرژی خورشیدی را از طرحهای تحقیقاتی پژوهشگاه صنعت نفت ذکر کرد و گفت: در این راستا اقدام به راه اندازی نیروگاه 20 کیلووات خورشیدی کردیم.
وی ادامه داد: برق تولید شده وارد مدار پژوهشگاه صنعت نفت شده است.
غیاثی خاطرنشان کرد: به دنبال این طرح، پروژه ایجاد آزمایشگاه تست تجهیزات خورشیدی- حرارتی در دستور کار قرار گرفت.
مدیر پروژه به بیان دلایل راه اندازی این آزمایشگاه اشاره و خاطرنشان کرد: از حدود سال 83 از سوی سازمان ملی استاندارد ایران، استانداردهای ملی برای تجهیزات حرارتی- خورشیدی مانند آبگرمکنها و کلکتورهای خورشیدی تعریف شد ولی در ایران هیچ مرجعی برای تست این تجهیزات و ارائه گواهینامه کیفیت وجود نداشت.
غیاثی با تاکید بر اینکه واردات کلیه تچهیزات حرارتی خورشیدی بدون انجام تستهای خاصی صورت میگیرد، ادامه داد: از سوی دیگر به دلیل افزایش قیمت انرژی، افراد بیشتر به سمت استفاده از تجهیزات خورشیدی روی آوردهاند؛ ازاین رو شرکتهای بسیار زیادی وارد حوزه واردات و تولید تجهیزات حرارتی و خورشیدی شدند.
مدیر پروژه انرژیهای خورشیدی، یادآور شد: به منظور جلوگیری از واردات تجهیزات حرارتی و خورشیدی با هر کیفیتی به کشور نیاز به فیلترهایی در این زمینه است که در این راستا اقدام به راه اندازی آزمایشگاه مرجعی در این زمینه کردیم.
وی راهاندازی این آزمایشگاه را با حمایت سازمان ملی استاندارد و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری دانست و اضافه کرد: با حمایتهای نهادهای دولتی این آزمایشگاه در حال تجهیز است.
غیاثی به ماموریتهای آزمایشگاه مرجع تست تجهیزات حرارتی- خورشیدی اشاره کرد و اظهار داشت: در این آزمایشگاه اقدام به تست تجهیزات خورشیدی خواهد شد.
به گفته وی این آزمایشگاه در پژوهشگاه صنعت نفت راهاندازی خواهد شد.
شانس بقای کسبوکار خود را افزایش دهید
نویسنده: Martin Zwilling
مترجم: سید ساجد متولیان
منبع: Entrepreneur
یکی از مسائلی که مدیران سازمانها، کارآفرینان و صاحبان کسبوکارها با آن مواجه هستند، ایجاد یک فرهنگ سازمانی (Organizational Culture) کارآمد است. فرهنگ سازمانی را میتوان سیستمی از فرضیات، ارزشها و باورها دانست که بر نحوه رفتار افراد در سازمان حکمرانی میکند. این ارزشهای مشترک تاثیری قوی بر اعضای سازمان دارد و تعیین میکند که آنها چگونه در محل کارشان ظاهر شوند، وظایفشان را انجام دهند و با یکدیگر تعامل داشته باشند. فرهنگ سازمانی کمک میکند که افراد با پیشزمینههای مختلف حول یک هدف مشترک متحد شوند، به سازمان وفادار بمانند، جهت فعالیتهایشان را در سازمان بیابند و یک تلقی روشن از هویت سازمانی که در آن مشغول بهکار هستند، داشته باشند.
فرهنگ سازمانی در موفقیت کسبوکارهای نوپا (Startups) نیز نقش بسزایی دارد. اگر صاحبان کسبوکارهای نوپا نتوانند یک فرهنگ سازمانی که در آن تعهد و اشتیاق وجود دارد ایجاد کنند، شانس بقا و موفقیت کسبوکارشان ناچیز خواهد بود. به بیان دیگر، بدون یک فرهنگ سازمانی برنده دیگر مهم نیست که محصول یا خدمات شما تا چه حد فوقالعاده است. سرمایهگذاران (Investors) نیز این واقعیت را میدانند و در تصمیمگیری خود برای انتخاب کسبوکارها آن را منظور میکنند. به همین خاطر است که اکثر سرمایهگذاران حرفهای اصرار میورزند که حداقل یک روز را با اعضای تیم شما بگذرانند تا بتوانند از این طریق فرهنگ سازمانی شما را بشناسند. همانطور که یک فرهنگ سازمانی برنده به سادگی قابل تشخیص است، یک فرهنگ سازمانی ضعیف که بر پایه ترس و انزوا بنا نهاده شده نیز قابل پنهان کردن نیست. بهعنوان مربی کارآفرینی، اغلب از من پرسیده میشود که چه میتوان کرد تا یک فرهنگ سازمانی برنده ایجاد کرد. پاسخ من به این پرسش، ارتباط و رهبری اثربخش است. در ادامه 10 راهکار اختصاصی را آوردهام که عمیقا معتقدم میتواند به صاحبان کسبوکارهای نوپا کمک کند تا یک فرهنگ سازمانی برنده ایجاد کنند.
۱) برای اینکه راجع به رویاهایتان با اعضای تیمتان صحبت کنید به خود تردید راه ندهید.
یک بیانیه ماموریت (Mission Statement) مکتوب یا یک ارائه کوتاه راجعبه چشمانداز در جلسات فصلی، اصلا کافی نیست. اعضای تیم باید بهطور روزانه آنچه شما را به پیش میراند از زبان شما بشنوند و اشتیاقتان را در خلال بحثهای دو نفره ببینند تا حدی که ترغیب شوند راجع به چشمانداز و ماموریت شرکت شما با یکدیگر صحبت کنند و به دیگران نیز آنها را بگویند. این چیزی است که یک فرهنگ سازمانی را مستحکم میکند.
۲) مجموعهای هماهنگ از اولویتها و ارزشهای شخصی را ایجاد کنید.
اعضای تیمتان بیشتر آن چیزی را که از شما میبینند باور میکنند تا آن چیزی را که میگویید و به همین نحو تمایل دارند آنچه را انجام میدهید تقلید کنند. ضمن اینکه سرمایهگذاران وجود هماهنگی بین ارزشها و اولویتهای شما و اعضای تیمتان را مورد کندوکاو قرار میدهند. اگر این هماهنگی وجود نداشته باشد، عملا فرهنگ سازمانیای نیز در کار نخواهد بود.
۳) ساختار سازمانی خود را بر اساس توانمندیهای فردی اعضای تیمتان شخصیسازی کنید.
قانونی وجود ندارد که بخش بازاریابی به مالک کسبوکار گزارش دهد یا هر کسبوکار نوپایی به یک مدیر اجرایی نیاز دارد. بسیاری از کسبوکارهای نوپای موفق از ساختارهای گزارشدهی سلسلهمراتبی رایج استفاده نکردند و ساختارهای ابتکاری خودشان را ایجاد کردند. فرهنگ سازمانی با عناوین شغلی ایجاد نمیشود.
۴) روی استخدام افراد توانمند تمرکز کنید و تکلیف آنهایی را که با تیمتان جور نمیشوند هر چه سریعتر روشن کنید.
مهارت و تجربه در استخدام افراد بسیار اهمیت دارند، اما یافتن افرادی که با ارزشها و فرهنگ سازمانی شما همخوانی داشته باشند نیز به همان اندازه مهم است. دورههای مربیگری و آموزشی باید در همان ابتدای امر برای افراد استخدام شده اجرا شوند. کارآفرینانی که وقت کافی برای انتخاب صحیح اعضای تیمشان و تعامل با آنها را ندارند، هرگز نخواهند توانست آن فرهنگ سازمانی را که مدنظرشان است ایجاد کنند.
۵) خلاقیت را علاوهبر محصول در فرآیندها نیز وارد کنید.
امروزه میتوان فناوری را علاوهبر ارتقای محصول، برای تسهیل پشتیبانی از مشتری و فرآیند فروش نیز بهکار گرفت. سرمایهگذاران به دنبال خلاقیت در تمام بخشهای کسبوکار و تمام سطوح سازمان از بالا به پایین هستند. فرهنگهای سازمانی برنده در کنار دنبال کردن اهداف تجاری، در تمامی بخشهای سازمان پذیرای خلاقیت هستند و از آن استقبال میکنند.
۶) استانداردهای خود را به الگوهای موفق حوزه کاری خودتان مرتبط کنید.
تیمها بهطور پیشفرض صرفا به درون سازمان خود مینگرند و تمایل دارند که عملکرد خود را با گذشته خودشان و دیگر گروههای درونسازمانی بسنجند. درحالیکه مقایسه باید همواره با رقبا و انتظارات مشتریان صورت گیرد. آن دسته از کسبوکارهایی که خودشان را از بقیه متمایز میکنند، همواره الگوهای برتر حوزه کاریشان را مدنظر دارند.
۷) فرصتهایی را برای یادگیری مداوم اعضای تیمتان فراهم کنید.
یک فرهنگ سازمانی برنده توسط افرادی ساخته میشود که عاشق یادگیری هستند. آنها نیاز به فرصتهایی دارند که بتوانند کارهای جدیدی انجام دهند و نقشهای تازهای را امتحان کنند، ضمن اینکه باید امکان بهروزرسانیهای آموزشی در موقعیتهای شغلی فعلی خود را نیز داشته باشند.
۸) از برگزاری رویدادهای داخلی حمایت کنید تا از این طریق همافزایی تیمی ایجاد کنید.
رویدادهای داخلی باید علاوهبر الهامبخشی، هدفمند نیز باشند. این علاوهبر اینکه کمک میکند فرهنگ سازمانی مدنظرتان را ایجاد کنید، این فرصت را نیز در اختیارتان قرار میدهد که جاهایی که نیاز به تمرکز بیشتری دارند را مشخص کنید. اطمینان حاصل کنید که این رویدادها بازتابدهنده ارزشهای سازمانی شما هستند، در آنها میتوانید اعضای واقعی تیمتان را بشناسید و مشتریان و متخصصان برونسازمانی را نیز به جمع خود وارد کنید.
۹) کسبوکار نوپای خود را به جایی تبدیل کنید که دیگران دوست داشته باشند آنجا کار کنند.
از طریق رسانههای اجتماعی و خبری، کسبوکار خود را به دیگران بشناسانید تا اعضای تیمتان به اینکه برای شما کار میکنند افتخار کنند. برنده بودن در کسبوکار عمدتا در ایجاد تحرک و بزرگنمایی رشد آن خلاصه میشود.
۱۰) از خود و شرکتتان میراثی به جای بگذارید.
یک میراث، هدف بزرگتری از یک کسبوکار توسعه یافته یا سود مالی است. وقتی اعضای تیم وارثین آن میراث میشوند، مسائل و چالشهای روزمره کمتر اهمیت مییابد و حفظ فرهنگ سازمانی و تمرکز روی اهداف سازمان به اولویت تبدیل میشود. این تمرکز، پتانسیل آن را دارد که رشد کسبوکار شما را دو یا سه برابر کند.
در پایان باید توجه داشت، یک فرهنگ سازمانی برنده یکشبه ایجاد نمیشود. ضمن اینکه زمانی که یک فرهنگ سازمانی ایجاد شد، به سختی میتوان آن را تغییر داد. پس مهم است که هر چه زودتر دست بهکار شوید، خیلی قبلتر از آنکه یک سرمایهگذار بخواهد از کسبوکارتان بازدید کند یا اولین مشتری، محصولتان را آزمایش کند. در یک کلام میتوان گفت، رشد و موفقیت کسبوکارتان وابسته به فرهنگ سازمانی شماست.
http:/ / about.me/ sajed.motevallian*
More Articles...
Page 214 of 223
آخرین اخبار
- «درخت ناسا» در مریخ؛ دستگاهی که از جو سیاره سرخ اکسیژن تولید میکند
- خورشید در مخزن
- بحرانهای زیست محیطی ایران ده سال دیگر به اوج میرسد
- خلق ثروت آب در گرو بهرهمندی از استارتاپهاست
- چشمگیر نبودن سیاستها برای علاجبخشی دریاچه ارومیه
- تفاوت طوفانهای نمکی دریاچههای "ارومیه" و "آرال"
- فقط ۶ درصد ایرانیان درباره تغییرات آب و هوایی مطالعه میکنند
- راهکار دانشمندان هاروارد برای تبدیل CO2 به CO/راهی برای مقابله با گرمایش زمین
- نسخه مهار بحران آب
- جهان در انتظار خودروهای برقی بدون باتری