حامیان

حامیان محترم جهت اطلاع رسانی و کشف استعدادهای انسانی و منطقه ای و سرمایه گذاری در جهت بهبود شرایط کسب و کار و ایجاد اشتغال و افزایش ثروت از طریق تولید و صادرات می توانند با این سایت همکاری نمایند.

agreement

پدر آموزش نوین در ایران

میرزا حسن رشدیه 13 تیر 1230 در تبریز به دنیا آمد. پدرش ملامهدی از مجتهدین به‌نام تبریز بود و خانواده او مذهبی و دانش‌دوست بودند. پدرش کار تعلیم و تربیت او را برعهده گرفت و با توجه به استعدادی که داشت در 22 سالگی به یکی از علمای تبریز تبدیل شد و امام جماعت یکی از مساجد تبریز شد و حتی گفته شده که مظفرالدین شاه زمانی که ولیعهد بود در تبریز پشت‌سر او نماز می‌خواند. میرزاحسن براساس خواست پدرش، مطابق رسم آن روزگار برای ادامه تحصیل به نجف رفت. در راه این سفر در مسافرخانه‌ای در استانبول برای نخستین بار «روزنامه ثریا» به دست او رسید و در آنجا با آگاه شدن از میزان بی‌سوادی در ایران نسبت به اروپا بسیار متاثر شد تا آنجا که از رفتن به نجف منصرف شد و به جای آن برای فراگیری شیوه‌های تدریس و تعلیم به بیروت رفت و در دارالمعلمین این شهر مشغول به تحصیل شد.

رشدیه مدت دوسال و نیم زیر نظر معلمان فرانسوی تحصیل کرد و سپس به ایروان رفت و در آنجا نخستین مدرسه خود را بنیان گذاشت و همزمان از مدارس روسی نیز بازدید می‌کرد تا با شیوه‌های آموزش آنها نیز آشنا شود. گفته می‌شود در چهارمین سال احداث این مدرسه، ناصرالدین شاه در راه بازگشت از فرنگ از آن دیدن می‌کند و مطابق خواست میرزا حسن قرار می‌شود که وی با شاه به ایران بیاید تا مدارسی به سبک جدید در ایران تاسیس کند اما براساس سعایت اطرافیان، شاه در میانه راه از پیشنهاد خود منصرف می‌شود و میرزاحسن پس از مدتی توقف در نخجوان، به تبریز وارد می‌شود. وی در چند نوبت با پشتکاری زیاد چند مدرسه در محله‌های مختلف تبریز برپا کرد ولی چون مدارسش از سوی برخی غیرشرعی تشخیص داده می‌شد، منحل و تخریب می‌شد و در چند نوبت از ترس جان خود به مشهد گریخت. رشدیه در این شهر نیز مدرسه‌ای تاسیس کرد که مورد اقبال واقع نشد و در افرادی با چماق به جانش افتادند و مدرسه‌اش را غارت کردند.

با انتخاب امین‌الدوله به‌عنوان صدراعظم، میرزاحسن به تهران فراخوانده شد و توانست مدرسه‌ای تاسیس کند که اگرچه تعداد محصلانش در ابتدا از 50 نفر بیشتر نبود اما به‌زودی مورد توجه قرار گرفت. اوضاع مساعد او دیری نپایید و با عزل امین‌الدوله، جانشین او اتابک اعظم رفتاری سختگیرانه داشت تا آنجا که رشدیه ناچار شد مدرسه‌اش را رها کند و مدرسه جدیدی به نام مکتب پایه‌گذاری کرد، که آن نیز از سوی مردم مورد اقبال واقع شد. در این زمان حمایت‌های شیخ هادی نجم‌آبادی هم تا حدودی مشکلات مالی او را حل کرد و هم او را از گزند افرادی که فعالیتش را مغایر با شرع می‌دانستند در امان نگه می‌داشت.

رشدیه را «پدر معارف نوین ایران» نام نهاده‌اند، چرا که وی به‌رغم دشواری‌هایی که در مسیر تاسیس مدارس به سبک نوین داشت به‌گونه‌ای خستگی‌ناپذیر به فعالیت خود ادامه داد و مسیری که او طی کرد، موجب تشویق بسیاری دیگر در وارد کردن علوم مدرن به ایران شد. این پیشگامی موجب شد که بعدها نیما در شعر «یاد برخی نفرات» از رشدیه نیز نام ببرد و یاد او را جرات‌بخش بداند. رشدیه پس از سال‌ها تلاش و کوشش در راه مدرن کردن آموزش در ایران، سرانجام در سال 1323 در قم درگذشت و در قبرستان نو این شهر به خاک سپرده شد.

توهم پیشرفت فناوری در ایران

آیا ایران کشوری پیشرفته در زمینه ی تکنولوژی هست؟ دانشگاههای ایران آیا جایگاهی در بین دانشگاههای معتبر دنیا دارند؟ آیا مقالات ارایه شده در دانشگاههای ایران توانسته دردی از کشور ایران یا بشریت دوا کند؟ آیا ایران در دوران معاصر مخترع ، مبدع، نظریه پرداز و یا ایده ای جهانی داشته است؟

آیا تنها با اتکا به مقالات ترجمه شده توسط دانش آموختگان دانشگاههای حتی معتبر ایران حتی یک شغل ایجاد شده است؟ آیا ما واقعا در دوران قرون وسطی ی علمی به سر می بریم؟ کشوری که ادعا می کند موتور ملی دارد، در حال طراحی و ساخت هواپیمای تجاری می باشد، در زمینه ی نانو جزو برترینهای دنیا می باشد ، آیا توانسته به صورت توده ای کارآفرینی کند؟

آیا صنایع مادر این کشور تکنولوژی دهه ی 50 کشورهای پیشرفته می باشد؟ در کشوری که قدیمیترین صنعت ان نفت می باشد و بیش از یک قرن پالایشگاه داشته توانسته لیسانس تولید محصولات پالایشگاهی داشته باشد؟ آیا ادوات اندازه گیری دقیق در ایران تولید می شود؟ آیا توانسته ایم فناوری تولید مواد برای پره های توربین گازی یا حتز توربین های آبی را در ایران بومی سازی نماییم؟ آیا به صرف مونتاژ توربین های با راندمان نسبتا پایین و نسل سابق کشورهای دیگر و نبود اطمینان reliability برای این تجهیزات وجود دارد؟ آیا انجمنها و سازمانهای موجود در کرختی نفت به خواب فرو رفته اند؟ آیا پارک فناوری پردیس که خود را با عنوان سیلیکون ولی ایران معرفی می کند بیشتر شبیه فکاهی می باشد؟آیا داروهای ضد ایدز ایران دروغین بوده؟آقای ستاری بیشتر به مجری های شوهای هیجانی شباهت دارند تا یک استراژیست فناوری. آیا رنسانس علمی ایران خواب بی تعبیر می باشد؟ چرا جوانان و فارغ التحصیلان بویژه فارغ التحصیلان رشته های عوم و مهندسی ایران از تکنولوژی فقط به دنبال خرید مبایل های شرکت های به روز و عضویت در شبکه های اجتماعی و لایک کردن قورمه سبزی یا عکس های بدون حجاب بازیگر تلویزیون می باشند؟

آگهی ها

شهرک های صنعتی

طرح های اقتصادی

پروژه ها